صفحات

۱۳۹۱ فروردین ۱۳, یکشنبه

شاید وقتی دیگر

shohre_mj:چطوری؟ :)

hamidh:Bah bah Salaaam Khoobi?

shohre_mj: سلام خوبم تو خوبی؟

hamidh: Manam khoobam

shohre_mj: فارسی بنویس لطفا پینگلیش چشای منو باباقوری میکنه :)

hamidh: ها ها باشه

shohre_mj: مریم از ایران برگشت؟

hamidh: نه هنوز یه هفته دیگه برمیگرده

shohre_mj: دماغشو عمل کرد؟ چند وقت پیش باهاش حرف می زدم می گفت می خواد بره ایران عمل کنه

hamidh: نه بابا قرار عملشو کنسل کرد

shohre_mj: چرا؟ تصمیمش عوض شد؟

hamidh:تلفن...

shohre_mj:خب

hamidh:آره تصمیمش عوض شد لحظه آخر

shohre_mj: خب تو ناراحت شدی؟

hamidh: نه ناراحت نشدم

shohre_mj:   باید دلش راضی باشه آخه الکی نیست که
shohre_mj: تازه می گن خطر این هست که برای همیشه بویایی ات رو از دست بدی :|

hamidh: آره خب ولی یعنی من می گم که آدم یه تصمیمی که بگیره باید دیگه عملیش کنه

shohre_mj: اممم نمی دونم سخته
shohre_mj: اون کتابی رو که گفتی خریدم  شروع کردم بخونم  سخته خوندش بس که جمله های این فوکو درازه یه پاراگرافه بعضیاش

hamidh: درسته نوشته هاش گاهی خیلی روون نیست
 فوکو هست دیگه

hamidh:خوب دیگه چه خبر؟ چند تا عکس بفرست ببینم چه شکلی شدی؟ عوض شده قیافه ات یا نه

shohre_mj: صبر کن الان چند تا می فرستم

hamidh: هنوزم می دوی؟

shohre_mj: آره منتها زمستونه سرده می رم جیم روی ترد میل

hamidh: خیلی خوبه

shohre_mj: جالبیش اینه که کمتر می تونم بدوم
shohre_mj: از نظر مسافتی یعنی

hamidh: چند بار در هفته می ری

shohre_mj: می خوام سه بار برم ولی معمولا دوبار بیشتر نمیشه. ولی هر دفعه سعی می کنم یه ۴ کیلومتری برم و یه کم هم وزنه بزنم

hamidh: عالی. عکس چی شد پس

shohre_mj:  :) آهان بیا اینو ببین
shohre_mj:  اینو چند ماه پیش رفتیم گریت اوشن رد گرفتیم اون بزه اینقد بامزه بود

hamidh: صبر کن هنوز لود نشده


shohre_mj: بش علف می دادم از دستم می خورد بعد زبونش می خورد به دست آدم قلقلک می داد برای همین دارم اینجوری غش غش می خندم منم بس که قلقلکیم

hamidh:  آره شکمت ولی یه کمی انگار بزرگ شده ها

shohre_mj: اممم آره یه کم شاید ولی وزنی اضافه نکردم کلا
shohre_mj: این یکی هم داشتیم می رفتیم یک کلاب که قرار بود آهنگای ایرانی پخش کنند

hamidh:    داره لد می شه

shohre_mj: برای همین تیپ زدم

hamidh:    عجب دافی شدی اینجا ها

shohre_mj: داف دیگه چیه :(

hamidh:    داف دیگه
hamidh: تعریفه یعنی

shohre_mj: راستش من از این کلمه زیاد خوشم نمیاد

hamidh:  چرا؟ خوب یعنی خیلی خوشگل و اینا 

shohre_mj: چرا تو اصلا اینطوری حرف می زنی؟ یه جور بدی. آدمو ناراحت می کنه

hamidh:    ببخشید آخه چرا ناراحت شدی؟ من می خواستم تعریف کنم ازت

shohre_mj: بذار من یه چیزی رو روشن کنم

hamidh:    ای وای عصبانی نشو بابا

shohre_mj: عصبانی ام الان ببخشید اولا این که من هفته ای دو یا سه بار ورزش می کنم بنابراین نسبتا روی فرمم و عموما غذاهای سالم می خورم و سبزیجات زیاد

shohre_mj: اون یه ذره شیکمی هم که تنها چیزی بود که توی اون عکس دیدی قیمت از بین رفتنش اینه که من کلا با کیک و بستنی خدافظی کنم
shohre_mj: من ترجیح می دم که کیک و بستنی رو بخورم و اون یه ذره شیکم رو هم داشته باشم و اگه فکر می کنی من برای خوشایند مردایی مثل تو حاضرم همش استرس خوردن داشته باشم و با خوردن هر چیز خوشمزه ای احساس گناه کنم  باید بهت بگم که اون موقع هایی که هی می گی من دوست فمینیست دارم نمی فهمی چی می گی
shohre_mj: دومش هم این که اینجانب داف نیستم من شهره هستم و برای توصیف توقع ام خیلی بالاتر از کلمه ای مثل داف هست اونم از یه شاملو خون. گرچه یه چیزی مثل خوشگل و خوش تیپ توی این مورد این عکس کاملا جواب می داد اگه منظورت این بود

hamidh:    ای بابا حالا اینقدر توپت پر شد یه دفعه

shohre_mj: گوش کن یه چیز دیگه هم دارم می گم بعد تو حرف بزن

hamidh:    چشم

shohre_mj: و در ضمن اون مریم بیچاره حتما به خاطر فشار تو هست که اصلا به فکر عمل کردن دماغش افتاد
shohre_mj: این که از یه آدم توقع داشته باشی که برای زیبایی اش بره زیر تیغ جراحی به قیمت این که ممکن باشه تا آخر عمر بویایی اش رو از دست بده یا قیافه اش مثل خوک بشه توقع زیادی هست
shohre_mj: تو وقتی که با مریم ازدواج کردی همین شکلی بوده و پسندیدی و حق نداری که بعدا هوس کنی و تغییر بدی

hamidh: من ازش نخواستم باور کن  دختر خاله اش عمل کرد اونم به فکر افتاد

shohre_mj: تو پس چرا شاکی شدی که عملش رو کنسل کرد

hamidh: ای بابا گفتم که شاکی نشدم

shohre_mj: خوب اصلا حالا اون ول کن ببخشید من برای خودم بی خود قضاوت کردم
shohre_mj: ولی هنوز از بقیه رفتارات ناراحتم

hamidh: خوب منم از این رفتار تو ناراحتم اصلا چرا اینقدر حق به جانبی تو

shohre_mj: درسته حق به جانبم ولی واقعا فکر می کنم که حق به جانب من هست
shohre_mj: من یه عکس می فرستم برات که توش دارم غش غش می خندم یه بز بامزه خنده دار توشه یه کلبه قشنگ توی عکسه و یه کمی شکم من زده بیرون تو از بین این همه چیز فقط شیکم منو می بینی؟

hamidh: ببخشید بابا اشتباه کردم

shohre_mj:  از اون طرف من ناخودآگاه برای این که بت اثبات کنم که من خیلی هم شکمم گنده نیست و هیکلم خوبه برات یه عکس می فرستم که خوش قیافه به نظر برسم
shohre_mj: تو برمیگردی می گی عجب دافی هستی

hamidh: بابا این داف اصلا کلمه بدی نیست باور کن خوب تو یه خورده هم نگا کن که کی استفاده کرده

shohre_mj: کی استفاده کرده؟ دقیقا موضوع همینه دیگه
 کسی استفاده کرده که  اولین چیزی که از توی اون عکس می بینه شیکمه در ضمن تو خودت هم تا اونجایی که یادمه خیلی بی شکم نبودی
shohre_mj:  در واقع شکم من از مال تو خیلی کوچیکتره
shohre_mj: ولی لابد چون تو مردی فکر می کنی اشکال نداره ولی من چون زنم باید همش خوشگل باشم

hamidh: خوب نمی دونم بالاخره دنیا همیشه اینطوری بوده زنا خوشگلتر  از مردا بودن همیشه و بیشتر به سر و وضعشون می رسیدن

shohre_mj: به! اینم شد دلیل ببین بی خیال این بحث خیلی پیچیده است شاید یه بار اومدی ملبورن یا من اومدم پرث نشستیم با هم حرف زدیم
shohre_mj: دنیا رو از دید یه زن نگاه کن یه زنی که آدمه مثل تو و بستنی دوست داره و خیلی وقتا هم حالشو نداره و یا اصلا براش مهم نیست که خوشگل باشه
 همونطوری که خودت اون بار گفتی که گاهی یه هفته می گذره و یه بار هم توی آینه نگا نمی کنی و ریش هم نمی زنی

hamidh: حالا تو که گوش هم نمی دی الان اگه بخوایم حرف هم بزنیم

shohre_mj: درسته کاملا الان من خیلی عصبانی ام و ترجیح می دم دیگه حرف نزم
shohre_mj:  یه وقت دیگه

hamidh:باشه  پس فعلا خداحافظ تا بعد

----------------------------------
اسم ها در این داستان اسم های واقعی نیستند  و برای حفظ هویت اشخاص تغییر داده شده اند *

۱۴ نظر:

  1. طرف خیلی‌ جنبش بالا بوده شهره جان. شما خیلی‌ آتیشی برخورد کردی.

    پاسخحذف
  2. در جواب نظر نشناس: به نظر من اصلا "آتیشی" برخورد نکرده. ولی اینکه یک نفر اینطور بی‌ ملاحظه به یکی‌ دیگه، حالا هر قدر هم که با هم صمیمی باشن، میگه شکمت بزرگ شده و به نظر شما کم اهمیت و کوچیک میاد و باز فکر می‌کنید با جنبه بوده خیلی‌ عجیبه.

    پاسخحذف
  3. به کار بردن کلمه "داف" بار جنسی دارد و این را هر کسی که این کلمه را به کار می برد می داند. اگر آن قدر رابطه شما صمیمی نیست که از جاذبه‌های جنسی همدیگر صحبت کنید، حق با شماست او از مرزهای آداب گفتگو خارج شده است.
    نکته دیگر اما این است که آیا دوست شما از انتشار این پیام‌های خصوصی راضی است؟ آیا آی‌دی واقعی است. اگر راضی نباشد و شما یک طرفه تصمیم به این کار گرفتید آدم بسیار خطرناکی هستید!

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. بنده به خاطر این که ایشان از جاذبه های جنسی من صبحت کرده اند عصبانی نشده اند. خوشگل و خوش تیپ هم جنسی هستند.

      اسم ها واقعی نیست. و این موضوع را به نوشته ام اضافه کردم.

      حذف
    2. در ضمن هیچ کس با خواندن این داستان هویت واقعی حمید و مریم را حدس نخواهد زد. حتی خود مریم.
      حمید اگر هنوز این مکالمه یادش باشد حدس می زند. مکالمه مربوط به سال ها پیش است.

      حذف
  4. این ناشناس بالا با ناشناس بالاتر فرق دارد

    پاسخحذف
  5. نکته ی حیرت انگیز اینجاست که اگر در برخوردی توهین آمیز با خشم برخورد شود برخی به آن خشم خرده می گیرند انگار نه انگار توهینی شده. در پاسخ ناشناسی که به شهره گفته آتیشش برخورد شده و شهره فروتنانه گفته که درسته باید گفت که اگر کسی خشم خود را در مواجه با توهین فرومی خورد منتی بر طرف گذاشته نه این که باید این کار را می کرده, گوینده سزاوار اعتراض بوده است.

    پاسخحذف
  6. توضیحا عرض کنم که این نظر من از منشا "غیرت" یا دیگر خصوصیات گوریل مابانه نیست.

    پاسخحذف
  7. به نظر بنده! اصولا چیزی که در این پست شهره که" گپ دوستانه" است،اهمیت زیادی نداره عصبانی یا آتیشی شدن شهره و نوع برخورد طرف مقابل با این خشمه. این موضوع جداگانه ای است.
    زوم دوربین این رفیق قدیمی و یاسی که برای نویسنده اورده، برای من خواننده اول از همه کلی "چرا" با خودش میاره و بعد هم چرخوندن دوربین روی صورت خودم

    پاسخحذف
  8. حاضرم هر چی دارم بدم یه بار به من بتوپی که متوجه رفتار اشتباهم بشم :)

    پاسخحذف
    پاسخ‌ها
    1. تو خیلی عزیزی نعیم جون. اگه فکر کنم داری اشتباه می کنی بهت می گم حتما. قول نمی دم بتوپم ولی. :)

      حذف