صفحات

۱۳۹۱ فروردین ۱۹, شنبه

دانش

دانش چیز عجیبی است. نگاه را عوض می کند. گاهی می تواند زیبایی دیدن را از بین ببرد. دلیلش این است که اسرارآمیزی را با خود می برد. سحرآمیزی که نباشد، زیبایی کمتر می شود.  نادانستن نظمِ چیزی، یک وقت هایی، سحرآمیزش می کند. دوبارش برای خودم پیش آمده. یک بار وقتی صورت های فلکی را خواندم. دانستن صورت های فلکی، آسمان شب و ستاره های نا منظم و مستقلش را، برایم تبدیل کرد به مشتی نقطه های به هم پیوسته که با اسم های کاملا بی ربطی پیوند داشتند. خوب حالا گیرم اگر یک روزی وسط بیابان گم شدم، توانایی این را دارم که با نگاه کردن به این صورت های فلکی راهم را پیدا کنم. این کارِ دیگرِ دانش است. توانایی. نمی دانم می ارزید یا نه.

یک بار هم وقتی بود که مدل اریک برن،‌ والد،‌ بالغ،‌ کودک را یاد گرفتم. رفتارهای اسرارآمیز و گیج کننده ی آدم ها برایم تقسیم شد به والدانه، بالغانه و کودکانه یا یک ترکیبی از این سه تا. ارتباط آدم ها هم همین طور، شد ارتباط این سه با هم. دیگر کمتر گیج و مبهوت می شدم در برخورد و تحلیل آدم ها و خودم. این یکی خُب توانایی بهتری بود. توانایم کرد ولی معماگونگی حس آدم ها و ارتباطشان را برایم از بین برد.

یک دانش دیگر که گاهی فکرم را مشغول می کند، دانش پزشکان مردِ متخصص زنان است. گاهی فکر می کنم که همبستری با یک پزشک متخصص زنان چگونه می تواند باشد. یعنی دانش جزییات عضو تناسلی و دانستن اسم تمام رگ و پی اش،‌ می تواند سِحرش را بی معنا کند. شاید یک دکتر زنان، گاهی مثل من که از دانش ستاره شناسی ام لذت نمی برم،‌ از دانشش لذت نمی برد.

۴ نظر:

  1. می دونی بدی وبلاگت چیه؟
    نمیتونم گوشه کتابخونم داشته باشمش

    پاسخحذف
  2. محمد این لینک را در رد حرف من داده که به نظرم خیلی مهم هست و در مورد من هم صدق می کند.
    http://www.youtube.com/watch?v=zSZNsIFID28&feature=youtu.be

    حتما این که از چه علمی لذت ببری و از چه علمی لذت نبری بستگی به موردش و شخصش دارد.

    پاسخحذف
  3. این جریان پزشک زنان که گفتی‌ من رو یاد دیالوگه بی‌ نظیرر ‌بهروز وثوقی تو فیلم "ماه عسل" انداخت، اونجایی که گفت: اونا حرف‌های بیرون تخت خوابه! تو تختخواب همهٔ آدم‌های دنیا یه جور حرف میزنن....مرگه تو! میدونی‌.. تو رختخواب اصلا حرفم نزدی نزدی!! چون از کیسه ات میره!! :))))

    پاسخحذف